پسر و دختر
 
 

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 16:45 :: توسط : پونه و سعید

نیت

خدایاخودت یه دختری نصیبم کن که این شرایطو داشته باشه

- نجیب و پاک باشه

- دوست پسر نداشته باشه و به یک پسر قانع باشه

- دروغ نگه و راستگو باشه

- خوشگل و دوست داشتنی باشه

- بخاطر سرکیسه کردنم باهام نباشه

- بخاطر موقعیت و شرایطم پیشم نمونه

- دوست داشتنش واقعی باشه

- احساس،معرفت و عاشق واقعی باشه

- بی جنبه و بی ظرفیت نباشه و...

 جواب فال

آرزوتو ببر به گور ...


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 13:56 :: توسط : امیررضا

 اتوسا جون خودتو ناراحت نکن بی خیال من میذارم به حساب شوخی . اقا سعید ناراحت نشدم.

مردها جنگ را دوست دارند چون بخاطر جنگ ،ظاهری جدی پیدا میکنند .این تنها چیزیست که نمیگذارد زنها بهشان بخندند(جان رابرت فاولز)

خوب بود؟


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 13:27 :: توسط : هانیه

یه سوال؟
۱۰ تا دانشمند زن نام ببرید؟

۲ـ ۱۰ تا مخترع زن نام ببرید؟

۳ـ ۱۰ تا فیلسوف زن نام... ببرید؟

۴ـ ۱۰ تا شاعر زن نام ببرید؟

لطفا جواب بدید !!!!
.........نه خدایی جواب بدید آخه هرچی بشر پیشرفت کرده که زحمت پسر جماعت بوده خداییش چه خدمتی کردید برای بشریت؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دیدین جوابی ندارین
.
.
.

قیافه دختر خانوما بعد از خوندن این مطلب :
قیافه دختر خانوما اندکی بعد از خوندن این مطلب  :
قیافه دختر خانوما چند دقیقه بعد از خوندن این مطلب  :

سعید


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 10:44 :: توسط : پونه و سعید

چن روز نبودم اینجا چه خبره پسرا چقدضایع شدن .امیرعلی جون ناراحت نباش شماسیستمت ویروسم نداشت کاری از دستت برنمیومد  بعدشم اقاسعید بنده مدرسه نمیرم اون موقعهام که میرفتم مث بچه ادم درس میخوندم رقص مقص تومرام من نیست


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 18 دی 1390برچسب:, :: 20:6 :: توسط : هانیه

 

میدونیداگه ما پسرا به دخترا توجه نکنیم چی میشه!!

 

اين جوري ميشه ديگه..........

سعید


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 18 دی 1390برچسب:, :: 19:7 :: توسط : پونه و سعید

-تا دیروز میگفتن دوست دختر امروز میگن داف(هر چند نمیدونن داف با چه الفیه)

-تا دیروز موهاشونو با ژل سیخ میکردن امروز با واندوگراف(هر چند شما پسرا.....به واندگراف نمیرسه)

-تا دیروز ابروهاشونو برمیداشتن امروز تاتو میکنن(الگوشونم حامد هاکانه)

-تا دیروز رو کاغذ شماره می نوشتن امروز بیزینس کارت میدن(هیچ جام اعتبار نداره)

-تا دیروز تریاک رو چراغ نفتی دود میکردن امروز رو شومینه(معتادا هم معتادای قدیم)

-تا دیروز تو کوچه بن بست قرار میذاشتن امروز تو کافه تریا(زودم قهر میکنن پولشونو دختره حساب کنه)

-تا دیروز سقز می ترکوندن امروز اکس می ترکونن(سقزم بهشون توهم میداده)

-تا دیروز آشغال دم در میذاشتن امروز خودشونم با آشغالا وامیسن دم در(اونم با عینک دودی)

-تا دیروز ساعت 9 می خوابیدن امروز اصلا شبا خونه نمیان که بخوابن(کارتون خوابن)

-تا دیروز مرطوب کننده ی گل پسند میزدن امروز کرم پودر ساویز(خارجیشو میخوای چیکار)

-تا دیروز عطر کبرا میزدن امروز noxa میزنن(ولی بازم......)

-تا دیروز دخترارو سوار میکردن امروز به دخترا سواری میدن(......سواری دولا دولا نمیشه)

-تا دیروز واسه سگشون قلاده می خریدن امروز واسه خودشون میخرن(..........................)

-تا دیروز کارت تلفنشونو پرس میکردن امروز سیم کارتشونو پرس میکنن(ولی بازم همراهشون به علت بدهی هی قطع میشه)

-تا دیروز ریش آیت اللهی میذاشتن امروز ریش بز بزی(گرگم می خورتشون)

-تا دیروز آتاری بازی میکردن امروز دختر بازی میکنن(همیشه ام گیم آور میشن)

-تا دیروز با در و دیوار عکس مینداختن امروز با در و داف

(آقا پسرا من بابت نوشتن این مطلب که یکم توش حرفایی دور از ادب بکار رفته عذر میخوام...ولی همه ی اینا فقط جهت مزاحو شوخیه امیدوارم به هیچ آقایی برنخوره چون ما قصد زیر سوال بردن هیچ شخصیتی رو از نوشتن این مطالب توی این وب نداریم)

آتوسا

 

 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 18 دی 1390برچسب:, :: 17:50 :: توسط : پونه و سعید

خونه مشغول کاربودم که دخترم بدو بدو اومد و پرسید :

دخترم : مامان تو زنی یا مردی ؟

من : زنم دیگه پس چی ام ؟

دخترم : بابا ، چی اونم زنه ؟

من : نه مامانی بابا مرده .

دخترم : راست میگی مامان ؟

من : آره چطور مگه ؟

دخترم : هیچی مامان ! دیگه كی زنه ؟

من : خاله مریم ، خاله آرزو ، مامان بزرگ

دخترم : دایی سعید هم زنه ؟

من : نه اون مرده !

دخترم : از كجا فهمیدی زنی ؟

من : فهمیدم دیگه مامان، از قیافه ام .

دخترم : یعنی از چی ؟ از قیافه ات؟

 

من : از اینكه خوشگلم ،

 


دخترم : یعنی هر كی خوشگل بود زنه‌ ؟

من : اره دخترم

دخترم : بابا از كجا فهمید مرده

من : اونم از قیافش فهمید . یعنی بابایی چون ریش داره و ریشهاشو میزنه و زیاد
خوشگل نیست مرده !

دخترم : یعنی زنا خوشگلن مردا زشتن ؟

من : آره تقریبا .

دخترم : ولی بابایی كه از تو خوشگل تره

من : اولا تو نه شما بعدشم باباییت كجاش از من خوشگل تره ؟

دخترم : چشاش

من : یعنی من زشتم مامان ؟

دخترم : آره

من : مرسی

دخترم : ولی دایی سعید هم از خاله خوشگلتره !!

من : خوب مامان بعضی وقتها استثنا هم هست

دخترم : چی اون حرفه كه الان گفتی چی بود

من : استثنا یعنی بعضی وقتها اینجوری میشه

دخترم : مامان من مردم

من : نه تو زنی

دخترم : یعنی منم زشتم

من : نه مامان كی گفت تو زشتی تو ماهی ، ولی تو الان كودكی

دخترم : یعنی من زن نیستم ؟

من : چرا جنسیتت زنه ولی الان كودكی

دخترم : یعنی چی ؟

من : ببین مامان همه ی آدما شناسنامه دارن كه توی شناسنامه شون جنسیتشون مشخص
میشه جنسیت تو هم توی شناسنامه ات زنه .

دخترم : یعنی منم مامانم ؟

من : اره دیگه تو هم مامان عروسكهاتی

دخترم : نه ، مامان واقعی ام ؟

من : خوب تو هم یه مامان واقعی كوچولو برای عروسكهات هستی دیگه

دخترم : مامان مسخره نباش دیگه من چی ام ؟

من : تو كودكی

دخترم : كی زن میشم ؟

من : بزرگ شدی

دخترم : مامان من نفهمیدم كیا زنن ؟

من : ببین یه جور دیگه میگم . كی بتو شیر داده تا خوردی بزرگ شدی

دخترم : بابا

من : بابات كی بتو شیر داد ؟ !!!!!!!!!!

دخترم : بابا هر شب تو لیوان سبزه بهم شیر میده دیگه

من : نه الان رو نمی گم ، كوچولو بودی ؟

دخترم : نمی دونم

من : نمی دونم چیه ؟ من دادم دیگه

دخترم : كی؟

من : ای بابا ولش كن ، بین مامان ، زنها سینه دارن كه باهاش به بچه ها شیر میدن
، ولی مردا ندارن

دخترم : خب بابا هم سینه داره

من : اره داره ولی باهاش شیر نمی ده !! فهمیدی

دخترم : خوب منم سینه دارم ولی شیر نمی دم پس مردم .

من : ای بابا ببین مامان جون خودت كه بزرگ بشی كم كم می فهمی .

دخترم : الان می خوام بفهمم .

من : خوب هر كی روسری سرش كنه زنه هر كی نكنه مرده

دخترم : یعنی تو الان مردی میریم پارك زن میشی

من : نه ببین ، من چیه تو میشم ؟

دخترم : مامانم

من : خوب مامانا همشون زنن و باباها همشون مردن

دخترم : آهان فهمیدم .

من : خدا خیرت بده كه فهمیدی ، برو با عروسكهات بازی كن

 

 

 


****

نیم ساعت بعد

دخترم : مامان یه سوال بپرسم

من : بپرس ولی در مورد زن و مرد نباشه ها

دخترم : در مورد ماهی قرمزه است .

من : خوب بپرس

دخترم : مامان ماهی قرمزه زنه یا مرده ؟!!

 

 

در ضمن،برو بچ یادتون نره به وب خودمم بیایند ...

 

www.Mr-Parkour.loxblog.com

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 22:5 :: توسط : دانیال

 

دختر خانوما

صبح ساعت 6 از خواب پا میشن

تخت خوابشونو مرتب میکنن

به بابا و مامان سلام میکنن

صورتشونو میشورن،مسواک میزنن

صورتشونو خشک میکنن

و بعد میرن سر میز صبحانه صبحانشونو میخورن

بعد از مامان بابت صبحانه تشکر میکنن

بعد میرن تو اتاقشونو لباسشونو میپوشن

و خودشونو تو آیینه نگا میکننو مقنعشونو صاف میکنن

کیفشونو برمیدارن

دوستشون میاد دنبالشونو با هم میرن مدرسه

سر ساعت 7:30 به مدرسه میرسن

آقا پسرا

صبح ساعت 7:30 مامانشون با لگد از خواب بیدارشون میکنه

5 دقیقه ی بعد از جاشون بلند میشن

یه نگا به تخت خواب میکنن انگار جنگ جهانی سوم بر پا بوده...میگن ولش کن مامانم مرتبش میکنه

بابا و مامان بهشون سلام میکنه یواشو به زور جواب میدن

میرن که صورتشونو بشورن میگن ولش کن تمیزه چشه به این قشنگیه...

اسم مسواک تا حالا به گوششون نخورده

میرن سر میز بشینن یه نگا به ساعت میکنن می بینن دیرشون شده سریع یه لیوان چایی میخورن

میرن تو اتاقشون دنبال شلوارشون میگردن بعد بالای کمد پیداش میکنن

پیرهنشم که افتاده تو سطل زباله

حالا نوبت جورابه...وای وای وای مامان دوباره این جوراب منو کجا انداختی؟از دست تو آخه مگه این جورابا چیکارت دارن؟

بعد نیم ساعت جوراباشونو لای کتاب ریاضی پیدا میکنن

حالا تازه اولشه...این یه لنگش بود...از اینور به اونور اتاق میرنو هی فحش میدن...ساعت 7:50 شده...اون یکی لنگه جوراباشونو توی آشپزخونه پیداش میکنن

دوستشون زنگ میزنه بهش میگن 2 دقیقه وایسی سیم ثانیه اومدم

ساعت 8:5 کتابارو یکی یکی از زیر مبل،تو گلدونو جاهای مختلف خونه پیدا میکنن

دوستشونم نیم ساعته که دم در منتظره

زنگ میزنه میگه من رفتم خودت تنها بیا و چند تا فحش آب کشیده و نکشیده به هم میدنو خدافظی میکنن

ساعت شده 8:35،میرن جلوی آیینه سرشونو پر ژلو روغن ترمز و واسگازین میکنن

به مدل موی مورد علاقشون که رسید تازه یادشون میفته که امروز بعد از مدرسه با دوست دخترشون قرار دارن

شروع میکنن به شستن سر و صورتو مسواک کردن

دوباره میرن تو اتاق تا ادکلون به خودشون بزنن

ادکلونو که میزنن سرشون گیج میره به ادکلون که نگا میکنن می بینن که به جای ادکلون حشره کش به خودشون زدن

بعد کل ادکلونو روی لباسشون خالی میکنن تا بوی حشره کش از بین بره

به ساعت نگا میکنن 8:45 شده میگن وای امروزم دیر میرسم مدرسه دوباره ناظممون برامون کسر انضباط منظور میکنه

سریع میدون کفششونو میپوشن میدون که برن مدرسه دم در با سر میرن تو باغچه پا میشن 4 تا فحش میدن

یه نگا به کفششون میکنن می بینن که بنداشو تا به تا بستن

بعد که کفششونو درست می پوشنو میرن به طرف مدرسه و ساعت 9 به مدرسه میرسنو یک کسر انضباط به اونای دیگشون اضافه میشه.

نویسنده:آتوسا


ارسال شده در تاریخ : شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 19:56 :: توسط : پونه و سعید

 

درد و دل يک دختر

 

دختری هستم به سن سی و سه فارغ از درس و کﻼس و مدرسه

مدرک ليسانس دارم در زبان دارم از خود خانه و جا و مکان

مرغم و خواهم زبهر خود خروس مانده ام در حسرت تاج عروس

مبل واسباب ولوازم هرچه هست پنکه وسرويس خواب وفرش وتخت

هست موجود وجهازم کامل است پول نقد و زانتيا هم شامل است

هرچه گوئی هست وتنهاشوی نيست برسرم گيسو و زلف و موی نيست

ترسم از بی شوهری گردم ﺗﻠﻒ بر دهانم آيد از اندوه کف

کاش جای اين همه پول و پِله گير ميکرد شوهری توی تله

ميشدم عبد و کنيز شوی خود می نمودم چاره درد موی خود

گيسوانی عاريت چون يال اسب ﻣﯽ نشاندم بر سرم با زور چسب

زلف خود را چون پريشان کردمی حتم دارم در دلش جا کردمی

آنچنان شوری زخود برپاکنم تاکه شايد در دلش ماًوا کنم

بارالها تو کرم کن شوی را خود مرتب ميکنم اين موی را

 

خانومای عزيز ميدونيد که قرن بی شوهريه!!

پس دست به کار بشيد تا بو ترشيدتون در نيومده

 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 17 دی 1390برچسب:امیر علی جون, :: 12:28 :: توسط : امیرعلی
درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
وای سعیدیعنی اینقدرگرسنه بودی؟؟؟؟ عکسی دیگرازسعید پسرهاشبیه سوسکن!!! سلام من تازه به جمعتون اضافه شدم و می خوام نویسندتون بشم.میشهههههههههههههههههمطلب ارسالی ازمحمد فتحی !!!!!!!!!!!!!!!! وحشی وحشی وحشی خخخخخخخخخخ گناه؟؟؟ !!!!!!!!!!!!!!!!
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پسرودختر و آدرس boy.girls.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.